این جا بچههای باغچه بان هم میشنوند
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۴۱۷۱۱
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز یزد، ماجرا از مسجد فرط شروع شد. یک مسجد تاریخی در قلب بافت تاریخی یزد، حوالی بازار تاریخی شهر. آنگونه که قدیمیهای یزد میگویند، مسجد فرط معروف است به قدمگاه آقا علی بن موسی الرضا (ع). در اسناد تاریخی آمده است؛ امام رضا (ع) در مسیرش از مدینه تا خراسان در سال ۲۰۱ هجری قمری، چند روزی در شهر یزد اقامت گزید و عبادات خود را در مسجدی به نام مسجد فرط انجام داد که بعدها آن را قدمگاه حضرتش خواندند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داخل مسجد میشوم. محوطه مسجد، حیاط مربع شکلی است که در قسمت جنوبی آن، شبستان به چشم میخورد. یکی از حجرات مسجد فرط، به صومعه امام رضا (ع) مشهور است و گفته میشود سنگ موجود در موزه آستان قدس رضوی به صومعه امام رضای این مسجد تعلق دارد که در حاشیه سوم و دوره پیشانی آن نوشته شده: " به دستور احمدبن علی بن احمد علوی حسینی در تاریخ ۵۱۶ هجری قمری تعمیر و مرمت گردید".
این حجره محلی برای عبادت مومنان است و آنگونه که در روایات مردمی شنیده میشود، بسیاری از مردم، با راز و نیاز در این مکان حاجت روا شده اند... وارد حجره میشوم. بانوانی در این مکان حضور دارند و مشغول عبادت هستند. فضایی دلچسب که ناخودآگاه مرا به صحن و سرای امام هشتم شیعیان میبرد و دقایقی حال و هوایم را دگرگون میکند.
آری مکان این قدمگاه به زیارتگاهی مقدس و متبرک تبدیل شده است و خلوتگاهی است برای آرامش دلهای عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام.
قصه سالها دلدادگی به امام رئوف
حوالی غروب آفتاب است و جمع بازاریان در مسجد فرط، جمع است. گویا در حال آماده سازی برای برپایی مراسمی هستند. در گوشهی مسجد، آشپزخانهای قدیمی است که وقتی وارد آن میشوم، عده از بازاریان در حال تکاپو هستند. یکی در حال پاک کردن مرغ است و دیگری در حال شستن دیگ. یکی پیاز خرد میکند و دیگری سبزی به دست، بانوان را در مسجد برای پاک کردن سبزی، دعوت میکند. اینجا غوغای عجیبی برپاست و مردی میانسال، میاندار محفل آنهاست.
علی آقای ۶۲ ساله با چهرهای گشاده، از من پذیرایی میکند. جلو میروم و با او همصحبت میشوم. او میگوید: سالهاست که لباس خادمی امام رضا (ع) را بر تن دارد و در مسجد فرط در ایام مختلف و مناسبتهای مذهبی از مردم پذیرایی میکند.
او در حالی که اشک در چشمانش جمع شده است، صحبت هایش را ادامه میدهد. او میافزاید: سالهاست بازاریان یزدی، در این مکان نذر میدهند و من هم عضو کوچکی از آنها هستم. هر کس به نیتی و با حاجتی، مال و وقتش را صرف این راه میکند.
علی آقا مرا به جمعی میبرد که همه در حال آماده سازی یک غذای نذری هستند، محفلی که پر است از ذکر و صلوات. اینجا کوچک و بزرگ نمیشناسد از امیرعلی ۸ ساله تا حاج علی اکبر ۷۵ ساله، همه آمده اند تا در نذر غذای رضوی، دستی برسانند و قدمی بردارند.
آقا مرتضی از زرگران بازار یزد است. جوانی ۳۸ ساله و خوشرو که میگوید: سه شنبهها و چهارشنبه ها، حضور جوانان یزدی در مسجد فرط تماشایی است. آنها به عشق چهارشنبههای امام رضایی، دست به کار میشوند و نذری برای مردم آماده میکنند.
او که در حال آماده سازی گوشتهای مرغ است، ادامه میدهد: برکات کار برای امامان معصوم را بارها در زندگی ام حس کرده ام و به واسطهی همین امور خیر، گره از مشکلاتم باز شده است.
جلوتر میروم و گفتگویم را با حاج مهدی شروع میکنم. در حال سوال از او بودم که ناگهان از گوشهی چشمش اشکی سرازیر شد و با بغض این شعر را زمزمه کرد:
گر چه آهو نیستم، اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها به دادم میرسی؟
من دخیل التماس را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه زهرا به دادم میرسی؟
دخترم، کار برای امام رضا، همه اش عشق است و بس ...
راستی اینجا محفل بانوان هم گرم است. گوشهای دنج از شبستان مسجد را انتخاب کرده اند و در حال پاک کردن سبزی هستند. به میانشان میروم و نیت شان را برای انجام این کار جویا میشوم. زهرا خانم میگوید: وقتی در کار خیر مشارکت میکنم، نه تنها روح و روانم بلکه همه زندگی ام پُر از آرامش میشود.
او که سالهاست در مسجد فرط رفت و آمد دارد و در نذریهای مسجد، در صحنه است، ادامه میدهد: آمده ام تا تذکره کربلایم را از آقا علی بن موسی الرضا (ع) بگیرم. خدا قسمت همهی ما بکند ...
حال و هوای عجیبی است، حسی سرشار از عشق و صمیمیت که به نام امام رضا (ع) مزین شده است. از گلبانگ مسجد، صدای اذان شنیده میشود و همه مهیای نماز میشوند.
آماده سازی غذای نذری به پایان رسیده و بقیه کار میماند بعد از طلوع آفتاب...
نمکی از اطعام رضوی
چهارشنبههای امام رضایی است و دورهمی بانیان خیر در مسجد فرط یزد فضای معنوی آن را دوچندان کرده است. حاج احمد آشپز بازار، بعد از طلوع آفتاب پخت غذای نذری را شروع کرده و عطر غذای نذری به مشام میرسد.
وعده بازاریان با بچههای باغبان راس ساعت ۱۱ صبح است و میگویند: باید سر ساعت آنجا باشند. من هم همراهشان میشوم تا روایت صحنههای زیبای همدلی باشم. محل قرارمان مدرسه باغچه بان یزد است.
مدرسه باغچه بان یزد، ویژه دانش آموزان ناشنوا و کم شنواست. مدرسهای شبانه روزی که از همه مناطق استان یزد در آن تحصیل میکنند. آنگونه که فلاح مدیر مدرسه میگوید: هم اکنون ۴۵ دانش آموز دختر در پایههای مختلف تحصیلی در این مدرسه، درس میخوانند.
بازاریان یزدی که بیشترشان از صنف زرگر هستند، نذر کرده اند برای شادمانی دل این نوگلان. دسته جمعی وارد مدرسه میشویم. اینجا از در و دیوارش عشق میبارد. معلمانی که با روی باز پذیرایی میکنند و دختر بچههای زیبایی که همه لبخند بر چهره دارند و با دیدن ما سر از پا نمیشناسند. ابتدا به نمازخانه مدرسه میریم. جشنی کوچک برای بچهها برپا شده و همه در مدح امام مهربانیها شادمانی میکنند.
در همین حین بازاریان در سالن اجتماعات مسجد به همراه تعدادی از معلمان مدرسه، در حال پهن کرده سفره نذری هستند. امروز والدین دانش آموزان هم به این مهمانی دعوت شده اند.
سفرهها یکی یکی پهن میشود و خیران بازار دست به دست هم میدهند تا سفرهای با طعم غذای رضوی برای بچهها پهن کنند تا دلشان را شاد کنند. همه چیز آماده است و وقت نهار فرا رسیده. دانش آموزان وارد سالن میشوند و همزمان تصاویری از صحن و سرای حرم رضوی پخش میشود.
گرچه فرسنگها فاصله دارد، اما برای دقایقی هم که شده حال و هوای حرم را حس کردند و همه دست به دعا شدند. عدهای رو به آسمان با خود زمزمه میکردند و عدهای هم بغض امانشان را برید...
همه بر سر سفره خوان رضوی نشستند. چه زیباست صحنههایی که خیران خلق کرده اند برای چشاندن نمکی از اطعام رضوی.
آرزوهای بچههای باغچه بان
بچههای باغچه بان گرچه شنوای صدای ما نیستند، اما بخوبی مهربانی بی منت ما را درک میکنند. آنها چه خوب مهربانی، صمیمیت و عشق را میفهمند. بعد از مراسم به میانشان میروم و با کمک یکی از معلمان از حس و حال امروزشان میپرسم.
فاطمه ۹ سال دارد و با همان زبان ایما و اشاره میگوید: پنج ساله بودم که به مشهد رفتم و آرزویم این است که باز هم بروم و از نزدیک با امام رضا صحبت کنم. صحبت هایم با فاطمه تمام نشده، مریم خود را به جمع ما میرساند و اشاره میکند، میخواهم به مشهد بروم برای بچههای مریض دعا کنم. میخواهم بروم مشهد و برای سلامتی پدر و مادرم دعا کنم.
آرزوی قلبی همهی بچه ها، زیارت بود و چقدر دعا کردند برای سلامتی بانیان مجلس که برای لحظاتی هم که شده آنها را راهی حرم امام رضا (ع) کرده است.
گرچه بیانشان صدا ندارد، اما سرشار از مهربانی است. تلنگری است برای ما که دنیای ناشنوایی با همه نداشته هایش چقدر پُر از حرف است. نکند شلوغیهای روزمره، ما را از حس نوع دوستی، مهربانی و همدلی غافل کند؛ مهربانیهایی نه از سر ترحم بلکه از جانب عشق و مهربانی برای همه آنان که چشمشان به نگاه پُر مهر ماست ...
فراموش نکنیم برکت مال مان در کمک و دستگیری از یکدیگر است و روایات بسیاری است نذر، برکات و آثار زیادی از جمله افزایش برکت زندگی، استجابت دعا، تندرستی و طول عمر دارد.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: مسجد فرط آماده سازی غذای نذری باغچه بان امام رضا ی بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۴۱۷۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلیل مهدی چمران برای ساخت مسجد در تمام پارکهای تهران | فیلم
مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران گفت: در تمام پارکها باید نمازخانه و مسجد بسازیم/ مکانی که ما برای ساخت مسجد در پارک قیطریه در نظر گرفتیم درختی ندارد و مانند تمامی پارکهای تهران در پارک قیطریه هم مسجد ساخته میشود. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی